سوفیا، یک همسر داغ، در حالی که شوهرش دور است، با خیانت خود کنار می آید. او هوس یک خروس سیاه بزرگ را دارد و آن را از دوستش ریچارد مان می گیرد، غافل از نبود شوهرش. آنها در لعنتی شدید، مکیدن و کامینگ افراط می کنند و عمیق ترین خواسته های سوفیا را برآورده می کنند.